دلم پر شده از حرفهای بی نشان...
حرفهای که در تاریکی اونقدر نگفته مونده که به متروکی سپرده شده...
آخه چی بگم ، با کی بگم ...!!!
هر وقت خواستم بگم سکوت بر لبانم دوخته شد و مانند همیشه گفتم هیچ!!!
و بازهم هیچ هیچ هیچ...
نظرات شما عزیزان:
من تنهام
ساعت17:29---21 اسفند 1390
خدا تنها معشوقي است كه عاشقاني دارد كه هيچ يك از بودن ديگري ناراضي نيست
و هيچگاه يكي از آنها معشوقش را تنها براي خود نمي خواهد
majidaidin
ساعت19:56---16 اسفند 1390
راستی یه چیزی یادم رف آثار چالی چاپلین را ببینی حزن درون را با جلوه های شیرین شوخی و طننز چه زیبا بیان کرده در ضمن من مجید هستم که majidaidin
درهمین وب چیزهایی مینویسم
من تنهام
ساعت7:59---16 اسفند 1390
اگه چشمات نبودن ، دنیا این رنگی نبود
رو لب پرنده ها ، دیگه آهنگی نبود
اگه چشمات نبودن ، آسمون آبی نبود
ُگلای یاس ِ سفید ، توی ِ هیچ خوابی نبود
اگه چشمات نبودن ، شب ِ مهتابی نبود
پشت ِِ اَبرای ِ دلم دیگه آفتابی نبود
اگه چشمات نبودن ، کی واسم گریه می کرد
دل ِ من وقتی شکست ، به کجا تکیه می کرد
اگه چشمات نبودن ، کی با من سفر می کرد
واسه جشن ِ ماهیا کی ماهُ خبر می کرد
اگه چشمات نبودن ، کی ُگلا رو آب می داد
واسه گنجشک دلم کی یه جای خواب می داد
حالا چشمات با َمَنن که هنوز نفس دارم
جُرأت پر کشیدن از توی قفس دارم
دیگه چشماتُ نگیر ، که من آزرده بشم
مثل گل تو فصل یخ ، زردُ پژمرده بشم
تا که چشماتُ دارم شعرای تازه میگم
همش از پنجره ای ، که به روم بازه می گم
دانیال
ساعت21:24---15 اسفند 1390
خدایا، به هر که دوست میداری بیاموز که:
عشق از زندگی کردن بهتر است
و به هرکه دوست تر میداری بچشان که:
دوست داشتن از عشق برتر!
|